myfamily

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

دیروز بعداظهر برای امید جشن تولد گرفتیم امید عزیزم 6 سالگی رو تموم کرد . یه کیک دو طبقه فوندانی با تم مرد عنکبوتی درست کردم. مهمونا هم پدر شوهر و مادر شوهرم و پدرمادر خواهرام خواهر زاده و شوهر خواهرم داداشم و زنداداشم و برادرزاده ام بودن. برادرشوهرم و خانومش رفته بودن مسافرت خونه مادرخانومش وخواهرشوهرم هم گفت به خاطر اینکه دو هفته پیش برادر جاریم فوت کرده و جاریم هم خیلی به من احترام گذاشته ما نمیایم ولی پسرمو می فرستم بیاد تو دلم گفتم منم برای رفع تکلیف بهت زنگ زدم!!! ولی پسرشم نیومدخیلی خوش گذشت خیلی خوب بود نه کسی بود ماتم بگیره نه بچه ای بود بقیه رو اذیت کنه و مهمونی رو بهم بزنه!آخه تا به الان هر بار تولد یا مراسمی بوده خواهرشوهرم حسابی مایه گذاشته از بارزترین کارهاش اینه که پسرش رو که خیلی خیلی خیلی... پرخاشگر و عصبیه وقتی میاد خونه ما ول میکنه اونم شروع میکنه به زدن هل دادن یا اسباب بازی میشکنه یا مدام در حد پاره شدن داره داد میزنه یا بقیه بچه ها رو گریه می اندازه اعصاب بزرگترا رو بهم میریزه چون هیچ کس خوشش نمیاد کسی بچه اشو اذیت کنه یا بزنه و خودش هم انگار نه انگار من که فکر میکنم این رفتارش کاملا عمدی هست و جالبه فقط خونه ما این طور رفتار میکنه خونه کس دیگه همش دنبال بچه اشه! مثلا عید که اومده بودن عید دیدنی خونه ما پسرش یه وحشی به تمام عیار بود اولش که شروع کرده بود به بدو بدو و مثل اسب یورتمه میرفت بعد هم رفت تو اتاق رعنا و اسباب بازی رعنا رو برداشت و به هر نحوی بود یه دعوا راه انداخت و رعنا هم دختر آرومیه و پسر عمه اش رو خیلی دوست داره بهش میگفت نمیدم و بده به من چون میدونست میخواد بشکنه یا خرابش کنه اونم نمیداد منم مشغول پذیرایی بودم و شوهرمم نشسته بود پیش مهمونا myfamily...ادامه مطلب
ما را در سایت myfamily دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : minakazemi بازدید : 42 تاريخ : شنبه 26 آذر 1401 ساعت: 19:01